حوزه علمیه سامرا یکی از این حوزههای علمیه است که گرچه سالهای اندکی را در طول تاریخ شکوفا بوده، ولی نقش مهمی در آمادگی برای عصر غیبت و نیز تحولات سیاسی اجتماعی معاصر داشته است. در ولادت امام حسن عسکری(ع)، فراز و فرود حوزه علمیه شهر عسکریین را مرور میکنیم.
۲ امام در حوزه علمیه سامرا
فعالیت علمی شیعه در شهر سامرا را باید با ورود امام هادی(ع) به این شهر مقارن دانست. پیش از آن چنین شهری وجود نداشت. خلیفه عباسی در سال ۲۲۱ق تصمیم گرفت شهر جدیدی در این منطقه بسازد و پایتخت را بهتدریج از بغداد به آنجا منتقل کند. طبیعتاً نخستین بخش حاکمیت، نیروی نظامی بود که منتقل شد و شهر نوساز را به پادگان بزرگی تبدیل کرد.
متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق امام هادی(ع) را از مدینه به بغداد و سپس سامرا آورد؛ چون از تمایل مردم به امام بیم داشت و میخواست او را در این پادگان بزرگ تحت نظر داشته باشد.
هجرت اجباری امام هادی(ع) حدود ۲۱ سال به طول انجامید و با مسمومیت و شهادت ایشان پایان یافت. در این هجرت، امام حسن عسکری(ع) نیز با پدر بزرگوارش همراه بود و او نیز تا پایان عمر، یعنی ربیعالاول ۲۶۰ق در این شهر تحت نظارت بود.
جهاد علمی در بند
امام هادی(ع) با آنکه تحت نظارت دستگاه خلافت بود به صورت حضوری و مکاتبهای به نشر معارف شیعه میپرداخت و وکلای خود را به شهرهای مختلف جهان اسلام میفرستاد. این وکلا دانشمندان و عالمانی بودند که حوزههای علمی و تبلیغی شیعه را در شهرهای مختلف برپا میداشتند.
اما این نظارت در زمان امامت فرزندش امام حسن عسکری(ع) و بهطور مشخص پس از یکسال از آغاز امامتش شدت بیشتری یافت و چندین بار به زندان انجامید. با وجود این، امام(ع) به هر طریقی راه پدرش را ادامه میداد و در دورههای افزایش فشار حکومت، برای ارتباط با شیعیان از نمایندگانی استفاده میکرد. نام برخی از وکلای امام در مناطقی مثل یمن، مصر، مکه، بغداد، کوفه، ری، قم، نیشابور، همدان، آذربایجان، اهواز و... در تاریخ ثبت شده است. شیعیان در مسائل و موضوعات مختلف برای ایشان نامه مینوشتند و پاسخ آن را دریافت میکردند. نامههای ایشان به ابنبابویه و نامه به مردم قم ازجمله مشهورترین نامههای امام(ع) است. با همه محدودیتها اسامی ۲۶۳ تن از شاگردان و راویان آن حضرت در تاریخ به ثبت رسیده است. بهطور کلی در این دوره بیشتر فعالیتهای امامت توسط وکیلان امام انجام میگرفت. ایشان گاه پاسخ سؤالهای فقهی را بهصورت کامل بیان نمیکردند و گاه نیز به بیان قاعدهای کلی میپرداختند تا فقها بتوانند به کمک آن، به پاسخ برسند. گاهی نیز برای پاسخ به پرسشهای فقهی به کتابهای حدیثی شیعه ارجاع میدادند. جامعه شیعه در حال آمادهسازی بود تا مسائل فقهی و عقیدتی خود را بدون مراجعه به امام حاضر حل کند.
امام فقیه و مفسر
لقب «فقیه» ازجمله القاب امام حسن عسکری(ع) بوده است و امام از سوی اصحابش با این وجهه علمی شناخته میشده است. بخشی از احادیث امام(ع) به فقه و ابواب مختلف آن مربوط میشود که البته بیشتر فروع فقهی نوپدید و چالشبرانگیز در زمان ایشان را دربرمیگیرد، چراکه تدوین مذهب فقهی امامیه پیشتر توسط امام صادق(ع) انجام گرفته و مراحل کمال خود را در زمان امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) طی کرده بود.
تفسیر قرآن نیز از جمله علوم مورد توجه ویژه امام حسن عسکری(ع) بوده است. کتاب «تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)» از جمله کهنترین میراث تفسیری امامیه است.
در این دوره امام حسن عسکری(ع) بر آموزههایی مثل امامت و عدم انقطاع آن، دعوت به صبر، انتظار فرج، تنظیم روابط درونی جامعه شیعه و معاشرت با برادران دینی تأکیدات ویژهای دارند.
رکود هزارساله
پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) و آغاز غیبت صغری، در عصر امامت حضرت مهدی(عج) نواب آن حضرت عموماً در شهر بزرگ بغداد ساکن بودند تا در ازدحام شهر از فشارهای حکومت عباسی در امان باشند. اینگونه در فقدان امام و نوابش، حوزه علمی سامرا از رونق افتاد.
این رکود علمی پس از غیبت صغری نیز به دلیل تمرکز نیروهای نظامی عباسیان در سامرا و خفقان در شهر ادامه یافت. با افول فرهنگ شیعی و علوم آن، تشیع در سامرا در فترتی بسیار طولانی گرفتار شد و شهر به انحصار اهلسنت درآمد. سامرا به میدانی برای رقابت عشایر و قبایل تبدیل شد که امنیت شیعیان و زائران حرم عسکریین را نیز زائل کرده بود.
هرچند شهر سامرا همواره مورد توجه شیعه بوده و هیچگاه از رجال علم خالی نبوده است، اما حوزه علمیه سامرا برای رقم خوردن دومین هجرت و رونق دوباره، هزار سال به انتظار نشست.
فلسفه یک هجرت
میرزای شیرازی مرجعیت شیعه را به مدت ۱۰ سال در نجف برعهده داشت، اما مهاجرت تاریخی او به سامرا سرفصل جدیدی در حوزههای علمیه شیعی پدید آورد. او در نیمه شعبان ۱۲۹۰ راهی کاظمین و یکسال بعد در اواخر شعبان ۱۲۹۱ق وارد سامرا شد و طبق معمول کرسی درس موقتی را تشکیل داد. کرسی درسی که البته ۲۰ سال برپا ماند تا حوزه علمیه سامرا پس از گذشت سالهای متمادی احیا شود.
با اقامت میرزا در سامرا، بیشتر شاگردانش نیز از نجف به او پیوستند. این هجرت چنان نشاطی را در میان شیعیان به وجود آورد که عده زیادی از اهل علم، تجار و کسبه نیز به سامرا مهاجرت کردند.
اما چرا میرزای شیرازی نجف را رها کرد و در سامرا ماند؟ بهنظر میرسد فضای سنگین و راکد حاکم بر نجف و محدودیتهایی که برای فعالیت سیاسی و اجتماعی وجود داشت، میرزای شیرازی را مصمم به ترک نجف کرده بود. میرزا ابتدا قصد اقامت در مدینه منوره را داشت و یک سال هم در کاظمین توقف کرده بود، ولی درنهایت به سامرا رسید و در این شهر ماندگار شد.
میرزای شیرازی اهدافی مثل عمران و آبادانی شهر سامرا و اسکان شیعه در این شهر، توسعه تشیع در عراق و در کنارش نزدیکی و وفاق شیعه و سنی، کاهش نزاعهای فرقهای و قومی در منطقه، ایجاد یک ظرفیت آموزشی جدید، توجه جامعه به مهدویت و امثال آن را نیز در این مهاجرت دنبال میکرد.
سامرای جدید
با توجه به وجود حرم عسکریین(ع) در سامرا، میرزا سعی کرد شیعیان نیز در آن منطقه اسکان یابند. او مدرسه علمیهای تأسیس کرد که ۲۰۰ طلبه در آن ساکن بودند. کاروانسراهایی برای زائران و مسافران ساخت و یک حسینیه و دو حمام برای مردان و زنان بنا کرد.
به دستور او روی دجله پلی ایجاد شد و با ساخت بازار بزرگ و خانههای بسیار، سامرا که تا آن زمان روستای کوچکی با خانههای گلین بود، به شهری آباد تبدیل شد.
حضور میرزای شیرازی در سامرا حتی اهلسنت را نیز به تکاپو واداشت و برخی علمای آنها با ساخت مدرسهای تلاش کردند حضور خود را در این شهر حفظ کنند.
احیای حوزه سیاسی و فتوای حماسی
در حوزه نوپای میرزای شیرازی علاوه بر تدریس معمول دروس حوزوی، فروع سیاسی اسلام و عهدنامه مالکاشتر و نهجالبلاغه نیز تدریس میشد.
دوران شکوفایی حوزه سامرا مصادف بود با نشر کتابها و مقالاتی که استعمارگران انگلیسی در ایران و عراق علیه اسلام ترویج میکردند. در برابر این تهاجم، مکتب سامرا به خطبا و نویسندگان حوزوی بها داد و بزرگانی چون محدث نوری، سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، علامه شرفالدین، محمدجواد بلاغی، آقابزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر، کاشفالغطا و... را در دامن خود پروراند.
تبلور این اهتمام در امر سیاست و اجتماع، در واپسین سالهای حیات میرزا مشاهده شد؛ یعنی نهضت تنباکو که به اقرار کسروی، آغاز بیداری و نخستین تکان در توده ایران بود.از این پس بود که مرجعیت و روحانیت به عنوان صف مقدم استعمارستیزی شناخته شد و در نهضت مشروطیت و پس از آن نیز در لبه تیز تهاجمات استعماری قرار گرفت. شاگردانش نیز این راه را ادامه دادند و در مبارزات ضداستعماری و ضداستبدادی پیشگام بودند و مردم را رهبری کردند.
سامرا؛ دانشگاه نخبگان معاصر
در میان علما کمتر کسی را میتوان یافت که به اندازه میرزای شیرازی در پرورش شخصیتهای مؤثر و نامآور در حوزه درسی خود توفیق داشته باشد. او شاگردان بزرگی را تربیت کرد که در شمار علما و مراجع عصر خویش بودند و شرح حال ۳۶۰ تن از آنان در تاریخ نوشته شده است؛ بزرگانی مثل محدث نوری، میرزا محمدتقی شیرازی، سیدابوالحسن اصفهانی و... .
برخی از آنها مثل شیخ فضلالله نوری، سیدحسن مدرس، سیدعبدالحسین لاری، شیخ عبدالکریم حائری و... سهم بسزایی در رویدادها و تحولات سیاسیاجتماعی زمانه خود داشتهاند. بدون تردید این ظرفیت عظیم شاگردان میرزای شیرازی سهم بیبدیل او در پرورش نخبگان مذهبی معاصر و در عین حال دستاورد مهاجرت به سامرا و اقامت در آن شهر را تبیین میکند.
با وجود عمر کوتاه حوزه سامرا، مکتب خاصی در روش تدریس و پژوهش آن شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت دارد. مکتب سامرا بیانی ساده و شیوا در برابر سختنویسی اصحاب مکتب نجف داشت، شاگردمحور بود، به آموزش زبانهای خارجی اهمیت میداد و تعامل دائم طلاب و علمای شیعه با اهلسنت، همزیستی و همبستگی پیروان مذاهب اسلامی را پررنگ میکرد.




نظر شما